روز از ریشه ها آغاز می شود
از ساقه ها بال می رود
به قلب میوه ها تسلیم می گردد
از هسته ی سخت شان عبور نمی کند
مثل شعله ای که همیشه خالیِ سیاهی دارد
دیوار ضخیمی که هیچ نوری از آن نمی گذرد:
مردمکهای مردگان
دنیا یک درخت است
و زندگی تبر نیست
که باغبانی گیج
گاه
شکوفه ای میان دو تیغه ی قیچی اش می گیرد
و به خنده ای پلید
می چیند.